حسین الشهید شهادت ، وداع زمزمه وصیت های مادراحسان جاودان

صدای منِ تنها / توو این وحشت صحرا
نمیرسه بت انگار / می افتم داداش از پا
 
داری میری از پیشم / سیاهه دیگه دنیام
تو بی صبری و من هم / تَوون نیست دیگه توو پام
 
میری ای آروم دل
یه کمی آهسته تر
یه نیگام کن لااقل
که میام از پشت سر
روبروته نیزه ها
مهلاً مهلا
 
 
چقد پیرم و خسته / چقد تو سبک بالی
لبِ تشنه می‌دونم / که راهی گودالی 
 
واسه کشتنت جونم / کمین کرده یک لشگر
حالا دستِ تنهامو / وصیت های مادر
 
بوسه ای از حنجرت
امانت پیش منه
نیگا کن خواهر رو که 
داره لطمه می زنه
تو کجا و بوریا؟
مهلاً مهلا
 
 
گره هی زدی رویِ / گره های این معجر
کدوم سخت تره؟ غارت / یا داغ تن بی سر؟
 
از این نیزه ها پیداس / میخوان غرق خون باشی
قراره مثه اکبر / تو هم ارباً اربا شی
 
هنوزم رو پیرهنت
خون حلق اصغره
اینا اصلا کینه شون
از بابامون حیدره 
روبروته قتلگا(ه)
مهلاً مهلا
نظرات شما
[کد امنیتی جدید]