آرزوى تو مرا نوحهگرى تلقين كرد
یادداشتی درباره نوحه سرایی و جایگاه آن در ادب پارسی
سید مهدی حسینی
یادداشتی درباره نوحه سرایی و جایگاه آن در ادب پارسی
سید مهدی حسینی
اشاره
«شعر»، «سرود» و «نوحه»، از ابزارهای قوی و مهم در عرصهی تبلیغ آراء و القای تفکرند و هر یک به نحوی از انحا به کار گرفته میشوند.
«سرود» و «نوحه» تافتهی جدابافتهای از شعر نیستند؛ اما آنچه آنها را از دیگر مقولات ادبی ـ و خصوصاً «شعر» ـ تمایز میبخشد، «فرم» مخصوص، آن است. منظور از فرم، شکل قرار گرفتن مصرعها و گوشوارهها در نوحه و سرود است که منجر به تمایز نوحه از دیگر قالبها میشود.
تصنیفها و بویژه نوحههای مذهبی بیان گر شور و نشاط عاشقان اهل بیت علیهمالسلام است که میتواند دلهای آنان را در خلوتی از صفا و صمیمیت، لحظهای با «مبدأ» پیوند دهد و در زلال اشک شوق، آیینه ضمیرشان را جلا بخشد.
شیعه در عزای اهلبیت علیهمالسلام میگرید چرا که «گریهی عزا» و «اشک ماتم» حرکت با سیل خروشان مبارزهی 1400 سالهی مکتب شیعه است؛ هم سویی با انگیزه و هدف مبارزه است؛ شرکت در حماسه است...
نوحهپردازی در حقیقت نوعی زمینهسازی برای رسیدن به چنین لحظات باشکوهی است... لحظاتی که عطر «حماسه» و بغض نسبت به دشمنان را به همراه دارد.
••••
با توجه به اهمیت قالب نوحه و مهجوریت آن، صاحب این قلم تلاش دارد در این مختصر:
- واژگان و اصطلاح نوحه را تفکیک معنایی کند؛
- ثابت کند نوحه، قالبی مجزاست و ارزش ادبی دارد؛
- به بیان ارزش های این قالب بپردازد؛
- مرزهای نوحه را مشخص کند؛
- شرایط نوحه سرایی را بیان کند.
تأملی بر واژههای «نوحه» و «سرود»
الف)نوحه
«نوحه» در ادب فارسی به معنی بیان مصیبت، گریه کردن به آواز بلند و شیون و زاری است. امّا در اصطلاح، سوگواری و ماتم با صوت محزون و همراه با زاری است.
آن نوحهگری در او اثر کرد
او نیز به نوحه دیده تر کرد( نظامی)
آنچه از «نوحه» منظور نظر ماست، قالب خاصی است که در تصنیفهای مذهبی با درونمایه حزن و اندوه، همراه با وزنهای متنوع، سروده و ارائه میشود. در این شیوه، شاعر به «ضرباهنگ» یا «ایقاع» توجه خاصی دارد و مصراعها را کوتاه و بلند ـ بسته به نوع تناظر موسیقایی ـ و با قافیههایی متنوع و غنی از نظر موسیقی به کار میبرد.
ب)سرود
«سرود» از ریشه «سرودن» به معنای «تغنی کردن» آمده است و در ادبیات بر نوعی شعر «مدحی» در ستایش «خدا»، «قهرمانان» مذهبی، اجتماعی و ... اطلاق میشود. (فرهنگ اصطلاحات ادبی، ص 169)
در ادبیات قدیم فارسی، «سرود» به اشعاری گفته میشد که در ستایش شهنشاهان و قدیسان و ... سروده شده و به آواز خوانده میشده است. به عنوان مثال میتوان از این بیت یاد کرد:
رودکی چنگ برگرفت و نواخت
باده انداز، کو «سرود» انداخت (رودکی)
امروزه «نوحه» و «سرود» بیتوجه به «نظم» معمول در شعر، «نظم» خاصی در خود پیدا میکند و این «ویژگی» به واسطهی ایجاد تطابق لازم با «آهنگ» و «شیوهی موسیقایی» مخصوص آن است. (موسیقی شعر، ص 480 )
«نوحه» و یا «سرود» علیالاطلاق به اشعاری گفته میشود که در آن به بلندی و کوتاهی مصراعها توجه چندانی نمیشود و نظام عروضی شعر به طور کامل در آن حاکم نبست. انحصاری بودن شیوهی موسیقایی در این دو، باعث شده تا بسیاری از ادبا و صاحبنظران مسائل ادبی، وزن «سرود» و «نوحه» را به طور کلی خارج از معیارهای عروضی بدانند. لازم به ذکر است که در گذشته برخی از نویسندگان عرب معتقد بودند که گاه برای رعایت «لحن» در سرود به جای «وزن» به تلفظ کشدار یک کلمه یا یک صامت، دست زده میشود. این نظریه بر طبق باور «خارج بودن سرود از معیارهای علم عروض» داده شده است. (موسیقی شعر، ص 481 )
کلیاتی در باره ی نوحه و اجزای آن
الف) نوحه؛ یک قالب مجزای ادبی
« نوحه » را می توان یک قالب ادبی دانست؛ به دلایل زیر:
1. قالب، شکل بیرونی اثر ادبی است که بر اساس الگوهای وزنی، تعداد و نوع چینش مصراع ها و نیز طرز قرارگرفتن قوافی نام گذاری می شود. (فرهنگ اصطلاحات ادبی؛ سیما داد، ص 372)
این تعریف در باره ی نوحه نیز مصداق دارد؛ یعنی شکل های متفاوت نوحه براساس نوع قافیه پردازی و نیز الگوها ی وزنی که در مصراع ها نمود می یابد، پدید می آید.
2. دکتر خانلری در « وزن شعر» می نویسد:
وزن، نظم و تناسبی است در اصوات؛ شعر از کلمات تشکیل می شود کلمه، مجموعه ای از اصوات ملفوظ است؛ پس « وزن شعر » حاصل نظم و تناسبی است که در صوت های ملفوظ ایجاد شده باشد. (وزن شعر؛ دکتر پرویز خانلری، ص 85)
نوحه نیز هم چون دیگر قالب ها از موسیقی و آهنگ ( نظم و تناسب اصواتِ کلمات ) بهره مند است؛ هرچند در برخی موارد با وزن های عروضیِ معمول تطابق ندارد؛ پس می توان گفت عنصر مهم موسیقی ( نظم و تناسب موسیقایی) را برای رسیدن به تعریف قالب شعری یافته است.
3. اگر معیار لازم و به عبارتی، وجه تسمیه ی « قالب شعری » بهره گیری از اوزان عروضی است، در بسیاری از نوحه های کهن و معاصر این ویژگی وجود دارد.
4. اگر شرط رسیدن به « قالب شعری »، کاربرد « مصراع » و « بیت » در آن باشد، در نوحه نیز شروط و اجزای لازم ( صدر، عروض، ابتدا و عجز ) رعایت شده و به کار می رود.
5. می دانیم که بر اساس نوع چینش قافیه ها هندسه و فرم شعر تعریف شده، قالب های متفاوت در شعر فارسی نمود می یابند. در نوحه نیز این معیار وجود دارد و بر اساس نوع قرار گرفتن قافیه و ردیف، نظم و توالی ابیات شکل می گیرد.
6. نوحه برگرفته از قالب های دیگر است؛ درست مثل غزل که مجزا شده از بخش تغزل قصیده است. در نوحه نشانه هایی از قوالب مثنوی، مستزاد، مسمط می بینیم اما شکل به وجود آمده، با هیچ یک از قوالب یاد شده مشابه نیست و در حقیقت می توان گفت از ترکیب آن ها قالب جدیدی ایجاد شده است.
••••
ساختار نوحه مثل قالب های نیمایی و سپید، به لحاظ نوع به کارگیری موسیقی و نیز قید تساوی مصراع ها بظاهر با قواعد و اصول ادب کهن تطابق ندارد؛ اما نسبت به آن دو قالب به این قواعد، پای بندتر و وفادارتر بوده است. ابهامی که در این میان مطرح است این که، چگونه با وجود این پای بندی به قواعد، تاکنون به آن التفاتی نشده، به عنوان یک قالب مجزّا شناخته نشده است.
به نظر می رسد توجه برخی ادبای معاصر، التفات آنان به قالب های نیمایی و سپید و اتکا به پشتوانه ی علمی شان، در عبور از مرزهای قواعد ادب کهن و نام گذاری این دو قالب، بی تأثیر نبوده است و اگر در میان نوحه سرایان نیز شخصیت های علمی، جسور و هنجار شکنی وجود داشت، قطعاً این قالب از مهجوریت، ناشناختگی و از همه مهم تر، از ابهام در چیستی و هویت خارج می شد.
در کنار این فرضیه، از سنت گرایی برخی شاعران و نوحه سرایان باید یادکرد که نوپدیدی و هنجار آفرینی را برنمی تابند و براین باورند هر اثر هنری با معیارهای ادبی کهن تطبیق داشته باشد. مسلماً این نوع نگاه محدود، راه را بر شاعران نوگرا و خلاق بسته، ادب پارسی را از پویایی باز می دارد.
امروزه قالب هایی چون: نیمایی، سپید، ترانه، نوحه و سرود، بحرطویل، و... در ادب معاصر مطرح است و در میان ذهن و زبان مردم جا باز کرده است؛ بنابراین بی توجهی به این قالب ها – به این بهانه که در ادب کهن نامی از آن ها نیست – پذیرفتنی نیست. شاعر از ادبای معاصر خود انتظار دارد همپای آنان حرکت کرده، واقعیات موجود در زبان را بشناسند و به جای تحجّر، تعصب و انکار، آن را تحلیل کرده، در پویایی ادب پارسی نقش خود را ایفا کنند.
ب) تقسیم بندی های قالب نوحه
هرچند «نوحه» در واژه و اصطلاح معمول، قرابت معنايي دارد و متناسب مجالس عزا و ماتم است اما با اندك دقت در ميان نوحه هاي قديم به اين حقيقت ميرسيم كه نوحهسرايان (شاعران) صرفاً نوحه را مخصوص ماتم و عزا نميدانسته، بطور معمول آن را آميزهاي از اندیشه، مرثيه و حماسه تلقي ميكردهاند. شواهد نشان ميدهد در بيشتر نمونههاي قديم و عنصر حماسه نمود خاصي دارد. و محتواو پيام در بستر حماسه بخوبي نمايانده ميشده است.
«نوحه» به جز مبحث واژگاني، مفهوم اصطلاحي نيز دارد كه آنهم در دو بخش عام و خاص تقسيمبندي ميشود.
1) نوحه با مفهوم عام: مقصود تمام قالبهايي كه در مجلس عزاداري و سينهزني ارائه ميشود و شامل قالبهاي زير است:
1. زمزمه ( ویژه بیان عاطفی در لابلای مرثیه یا شعر خوانی)
2. زمينه ( پیش دم یا پیش نوحه است همراه با مضامین ساده عاطفی و ولایی ؛ ویژه آماده سازی مخاطب برای سینه زنی )
3. نوحه ( قالب اصلی سینه زنی پس از مرثیه که زمینه ساز همراهی مخاطب با مداح جهت تکرار مضامین مورد تأکید است. ( حماسی، انقلابی، فکری و محتوایی)
4. واحد كند (ویژه بیان عاطفی و نقل مراثی باقی مانده)
5. واحد تند(ویژه بیان مضامین حماسی و انقلابی)
6. دودمه (ویژه بیان مضامین حماسی و انقلابی؛ دیگر قالب زمینه ساز همراهی مخاطب با مداح در کنار نوحه)
7. شور (ویژه بیان مضامین حماسی، عاطفی و ولایی. در این قالب معمولاً مخاطب کمترین نقش را دارد)
8. سرود پاياني(ویژه بیان مضامین حماسی، عاطفی و ولایی، یادکرد از شهدای والامقام )
لازم به ذكر است در مجالس سنتي، تفكيك قالبها به اين گستردگي اصلا وجود نداشته است و اگر بخواهيم تقسيمبندي بر اساس مجالس سنتي ارائه کنيم اين گزينهها خواهد بود:
1. زمزمه 2. نوحه 3. زمينه 4. بحر طويل پاياني
2) نوحه با مفهوم خاص: قالبي است كه وجه مشترك مجالس سنتي و امروزي است و معمولا پس از مرثيه خواني ارائه ميشود. در گذشته نهچندان دور «نوحهخواني» مرتبهاي در مداحي بوده است كه اصطلاحاً پامنبري خواني نيز به آن ميگفتهاند. اين قالب بهترين و برجستهترين زمينههاي توجه و همراهي مخاطب و مرثيهخوان را فراهم ميسازد؛ از طرف ديگر نبايد اين نكته را نيز ناديده انگاشت كه بيشتر قالبهاي ارزشمندي كه در كنار نوحه در عزاداريهاي امروز مطرح و فراگير شدهاند، رنگ و بوي نوحه دارند و از دل نوحه بوجود آمدهاند؛ بويژه «زمينه» و «شور» كه بسيار به نوحه شبيهند.
پ) ساختار و شکل های متفاوت نوحه
ساختار نوحه، شامل چند مصراع است که بر اساس نوع قرارگرفتن قافیه ها فرم های متفاوتی تشکیل می دهد. شکل معمول نوحه برگرفته از قالب مستزاد است که در کنار هر مصراع، نیم مصراعی نیز گنجانده می شود. آن چه این قالب را از مستزاد متمایز می کند به کارگیری نیم مصراع ها نه در پایان هر مصراع، که در پایان بیت به طور مجزا است. هرچند این روش نیز بر اساس دستورالعمل خاصی نیست و گاه نقض می شود. دیگر آن که مصراع های مجزا که معمولاً در قالب یک بیت مطرح می شوند و یا تداعی بیت می کنند، زمینه ساز مصراعی اند که قرار است با تداعی، زمینه پاسخ گویی مخاطب (مستمع) را فراهم کنند.
مثال:
برخیزد از زمین، بر آسمان خروش
فریاد عدل و داد در کوفه شد خموش
تنهاترین امام خونش دهد پیام
تا آخرین نفس در راه حق قیام (محمد موحدیان)
نوحه جدا از این ساختار یادشده، نمونه های فراوان دیگری نیز دارد.
این مبحث ادامه دارد...