حسین الشهید شب عاشورا زمزمه نزن اینجور آتیشماحسان جاودان

نزن اینجور آتیشم / نبود این قرار ما
جدایی مگه بوده / از اول توو کار ما
 
داری می ریزی با اشک / آب پاکی رو دستم
مگه تو نمیدونی / چقد به تو وابستم
 
آخه داداش کاری کن
واسه این دلواپسیم
نگو میشه اوّلِ
روزگارِ بی کسیم
وای از این دشت بلا
وای از فردا
 
 
همه رفتن و موندن / همین چن نفر با ما
دیدی بی حیا داده / امون نامه به سقا؟
 
کی مونده واسه یاری / توو روزای نامردی
همینا رو که موندن / داداش امتحان کردی؟
 
نگرانم آخرش
بمونی تنهاترین
نبینم ای کاش حسین
بدنت رو روو زمین
ای غریب نینوا
وای از فردا
 
 
از این طبلا معلومه / چی می‌خواد بشه فردا
الهی نشه جاری / جوی خون توو این صحرا
 
الهی نشه لازم / داداش کهنه پیراهن
الهی روی سینه ت / نیاد سایه ی دشمن
 
نگرانم دست شمر
برسه به حنجرت
بی حیا با خنجرش
برسه بالا سرت
بِبُره سر از قفا
وای از فردا
نظرات شما
[کد امنیتی جدید]