علی الرضا شهادت شور ، زمینه ، زمزمه تنها دور از وطنبهمن عظیمی

تنها دور از وطن
افتادم کنجی از حجره من
تشنه لب مثل جدّم حسین
رو خاکم با یاد اون بدن
 
پیشم نیست هیچ کسی
نه پسرم هست نه خواهرم
بی‌تابم بی‌تابِ کربلا
گریونم گریونِ مادرم

از غم و غصه‌ها / به لب رسیده جون
یه چشمم اشکه و / یه چشمِ دیگه خون
از غمِ عمه و / مادرِ قدکمون ...
یه چشمم اشکه و / یه چشمِ دیگه خون

 

درد من نیست، طبیب
یا اینکه تنهام و بی حبیب
توی سینه‌م همون درده که
گفتم به ریّان بن شبیب

ریّان بن شبیب
جدّ ما لب تشنه کشته شد
سرتاپای جسم اطهرش
به خونِ پاکش آغشته شد 

دلْ خونه روز و شب / از ماتمِ حسین 
گریه کنید فقط / برا غمِ حسین 
تموم لحظه ها / به لب دم حسین 
گریه کنید فقط / برا غمِ حسین 

 

ریّان بن شبیب
جدّ ما تنها بود و غریب
گریه کن با ذکر یا حسین
یا مظلوم و یا شیب الخضیب

ریّان بن شبیب
کفنِ جدّ ما شد حصیر
بمیره عالَم بازم کمه
عمه جانم زینب شد اسیر

شکسته این دلی / که خونِ زینبه
زمین و آسمون / گریون زینبه
برای گریه‌هام / بهونه زینبه
زمین و آسمون / گریون زینبه

مرتبط
نظرات شما
[کد امنیتی جدید]