حسین الشهید کاروان اسرا شور ، زمینه ، زمزمه رسم نامردیبهمن عظیمی

رسم نامردیو
بعد از تو خوب آوردن به جا 
بد تا کردن بعد از تو باهام
اسارت کجا و من کجا

توو اوج بی کسی
تنهام مابین خوف و رجا 
بستن دستامونو با طناب
اسارت کجا و من کجا

مگه یادم می‌ره / چجوری کشتنت
داره به گریه هام / می‌خنده دشمنت
مقابل چشام / رو نیزه بردنت
داره به گریه هام / می‌خنده دشمنت

 

گریه های مُدام
خون کرده قلب بیچاره رو
پیش چشمای خیس رباب
به غارت بردن گهواره رو 

هستم خونه خراب
بیچارم کرده اشک رباب
به اشکش می‌خنده حرمله
روز و شب میده ما رو عذاب

تا آخرین نفس / با غصه درگیرم
سرت بیفته از / رو نیزه میمیرم
به زور تازیونه از پیشت میرم
سرت بیفته از / رو نیزه میمیرم

 

من میرم می‌مونه
رو زمین پیکر بی سرت
نذاشتن چادر مادرم
رو بِکِشم روی پیکرت

می‌سپارم به خدا
این جسم خونی و بی سرو
دعا می‌کنم آمین بگو
تو هم بخواه مرگ خواهرو

یه بار دیگه منو / صدا بکن حسین 
برای مُردنم / دعا بکن حسین
منو از این عذاب / رها بکن حسین 
برای مُردنم / دعا بکن حسین

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]