قمر بنی هاشم شهادت شور ، زمینه ، زمزمه غربت معنا شدهبهمن عظیمی

غربت معنا شده
چی با این قدّ رعنا شده
این همه تیر و نیزه چطور
توی پیکر تو جا شده 

غربت معنا شده
داداشت دیگه تنها شده
گُرزِ آهنی با تو چه کرد
فرق سر تا ابرو وا شده

پاشو ببین داداش / اشک رَوونمو
فکر نبودنت / بُرید امونمو
برای خیمه ها / دلنگرونمو
فکر نبودنت / بُرید امونمو

 

پس چرا اینقَدَر
کوچیک شده این قدّ رشید
دیدم با نیزه دشمن تو رو
رو خاک علقمه می‌کِشید

کاش بدونم کجا
افتاده دست آب آورت
برگشتن حتی فراری ها
هر کی زد زخمی به پیکرت 

خوردی زمین و من / شکستم از کمر
وقتی تو رو زدن / چهار هزار نفر 
توو خیمه از غمت / همه زدن به سر
وقتی تو رو زدن / چهار هزار نفر 

 

دیگه تنها شدم
مُردم تا از زمین پا شدم
بدجوری از غم پشتم شکست
بدجوری از کمر تا شدم

ای یار و یاورم
بعد از تو می پاشه لشکرم
فکری کن به حال خیمه ها
به حال رقیه دخترم 

نبودنت شده / عزای زینبم
به فکر غربت / فردای زینبم 
پاشو یه کاری کن / برای زینبم
به فکر غربت / فردای زینبم 

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]