ای وای از کربلا
وای از این زمین پر بلا
از وقتی پام رسید به زمین
قلبم به غم شده مبتلا
دلشوره دارم و
دارم میمیرم از اضطراب
توو سینم تنگه جای نفس
چه کنم با این رنج و عذاب
چیکار کنم اگه / خاری بره توو پات
از غصه جون میدم / ای خواهرت فدات
از زیر دست و پا / وقتی بیاد صدات
از غصه جون میدم / ای خواهرت فدات
ترسم از اینه که
خواب من اینجا تعبیر بشه
ترسم اینه که حسینِ من
سهمِ نیزه و شمشیر بشه
ترسم از اینه که
پا بذارن اینجا رو تنت
بنده نفسام به بودنت
میمیرم واللهْ با کُشتنت
از دلهره داره / می لرزه دست و پام
حسین من خودت / یه کاری کن برام
اگه به ساحتت / نذارن احترام
حسین من خودت / یه کاری کن برام
بوی خون میرسه
به مشامِ منِ خون جگر
ای وای از اون روزی که بشم
با شمر و با خولی همسفر
دلشوره کُشت منو
حرفامو از توو چشمم بخون
من زینبم مگه میتونم
ببینمت بین خاک و خون
یه کاری کن از این / غصه بشم رها
حیفه تنت بشه / طُعمه ی نیزه ها
امان از این غمِ / بدون انتها
حیفه تنت بشه / طُعمه ی نیزه ها