حسین الشهید گودال قتلگاه شور ، زمینه ، زمزمه خیلی آزُردنتبهمن عظیمی

خیلی آزُردنت
توو اوج نامردی کُشتنت
یه جای سالم واست نذاشت
چه قَسیُ القلبه دشمنت

انقد زدن تو رو
قتلگاه پر شد از خون تو 
اینکه تشنه سر بُریدنت
کشته زینبو به جون تو 

تا مدینه می‌ره / صدای آه من
چقد تو رو زدن / پیش نگاه من
ای کشته ی غریب و بی گناه من
چقد تو رو زدن / پیش نگاه من

 

دست و پا می‌زنی
قلبمو از سینه می‌کَنی
ای کاش می‌مُردم نمی‌دیدم
با این وضع رو به روی منی

نیزه ها اومدن
دور تن تو حلقه زدن
کاری کردن با جسمت حسین
چیزی نمونده از این بدن

کی دیده نیزه رو / توو گلو جا کنن!
چیکار کنم حسین / تو رو رها کنن 
ریختن توو قتلگاه / محشر به پا کنن
چیکار کنم حسین / تو رو رها کنن 

 

تا رو سینه ت نشست
نامردِ پستِ دنیا پرست
از غصه لرزید عرش خدا
وقتی که حرمتت رو شکست

تا خنجرو کشید
من بالای تل می‌لرزیدم
از قعر گودال قتلگاه
ناله ی مادرو می‌شْنیدم

برای غارتت / ریختن همه سرت
زجرت دادن چقد / بمیره خواهرت
پر از جراحته / تموم پیکرت
زجرت دادن چقد / بمیره خواهرت

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]