لالایی اصغرم
توی آغوشم آروم بگیر
میترسم از غصه دق کنم
شمع خاموشم آروم بگیر
لالایی اصغرم
ای تنها دلخوشی رباب
میدونی تلظی کردنت
خیلی میده مادر رو عذاب
میبینی مادرت / از غصه پیر شده
لبای خشک تو / مثل کویر شده
آبم بهت بِدَن / باز خیلی دیر شده
لبای خشک تو / مثل کویر شده
میترسم حرمله
داغتو بذاره رو دلم
میدونم روزی آخر میشه
غصه ی رفتنت قاتلم
میکُشه مادرو
فکر دوری از تو اصغرم
توو قلبم انگار آشوبیه
وای از دل زار و مضطرم
فکر نبودنت / ربابو میکُشه
بعدِ بابات دلم / به بودنت خوشه
نذار که مادرت / آواره ی توشِه
بعدِ بابات دلم / به بودنت خوشه
کاشکی بارون بیاد
یا از فرات عمو جون بیاد
کم مونده که از هُرمِ عطش
از تَرَکِ لبهات خون بیاد
دوست داری با عطش
راهی به سوی دریا بشی
میدونم که تو هم دوست داری
امروز قربون بابا بشی
برو عزیزکم / دست علی باهات
اگه فدا شدی / فدا سرِ بابات
برو مادر به قربونِ قد و بالات
اگه فدا شدی / فدا سرِ بابات