حسین الشهید کاروان اسرا زمزمه باز نیمه شب شدهاحسان جاودان

میگیرم از سرت / صدها ستاره رو
مادر میدونه خوب / سوزِ شراره رو
پاشیده تر شده / رگهات عزیزم، آه
انگار کبود تری / از بینِ قتلگاه
دیدم مادر - که با پیکرت چه کردن
دیدم - چی اومد سرت عشق من
از سرت - ای مادر
میگیرم - خاکستر
جانم حسین ...

 

باز نیمه شب شده / این کهنه عادته
مادر آورده آب / میدونه تشنته
تو پیر شدی و من / هنوز یه مادرم
یادت میاد حسین / اون روز آخرم
صورت کفِ - پای من گذاشتی؛ هیهات
حالا - صورت میذارم به رگهات
ای تشنه - سر جدا
مذبوحِ - از قفا
جانم حسین ...

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]