داداش
با دل زینب مدارا کن
هدیههامو خوب تماشا کن
من فدای اون نگات بشم
داداش
ای همیشه همدم و همراز
روی خواهرو زمین ننداز
کاش میشد خودم فدات بشم
بذا برن؛ محمد و عُوْن
مگه اینا؛ کمترن از جُوْن
نگاهی کن؛ توو چش زینب
میدونی چی؛ میکشه زینب
فکر منی همیشه / ولی دلم آتیشه
سهم من از کرببلا چی میشه؟
اگر که این دو غزال / شهید بشن توو جنجال
دو ضربه کمتر میخوری توو گودال
داداش
عشق و از خودم به ارث بردن
با محبت تو شیر خوردن
بی جهت نیست رو تو حسّاسن
داداش
اسم تو لالایی شون بوده
براشون ذکر جنون بوده
بایدم سر از پا نشناسن
کارمو سخت؛ نکن برادر
نذار قسم؛ بدم به مادر
قسم به خونِ روی مسمار
به صورتی؛ که خورد به دیوار
خیمه بشینن سخته / بعدش یقیناً سخته
من و توی طناب ببینن سخته
میاد روزای غمبار / حرم ميون انظار
شهید نشن دق میکنن توو بازار