عبدالله بن الحسن شهادت زمزمه همه زندگیِ عبداللهعبدالله باقری

صبر کن
بین این شلوغی و جنجال
بین ضربه های توو گودال
یه نفس بگیر دارم میام
صبر کن
همه زندگیِ عبدالله
دیگه دارم می‌رسم از راه
گرمی آغوشتو می‌خوام

من و بغل؛ بگیر دوباره
نگن حسین؛ پسر نداره
دوست ندارم؛ بگن که دیره
چکمه‌ی شمر؛ جامو بگیره

دویدم و بُریدم / کفن برات پوشیدم
کی دیده روضه‌ای رو که من دیدم؟ 
دیدم نداشتی طاقت / عمو! بمیرم واسَت
اُفتادی از رو ذوالجناح با صورت

 

ای داد
قلب خواهرت رو آزردن
تو رو تنها گیرت آوردن
دنیا می‌خواد زیر و رو بشه
ای داد
چشم عباستو دور دیدن
دور پیکر تو چرخیدن 
کشتنت می‌خواد شرو(ع) بشه

تنها بشی؟؛ من مگه مُردم
من قسمِ؛ جلاله خوردم
یه لحظه هم؛ تنهات نذارم
دو دستمو؛ سپر میارم

اینجا فضا سنگینه / می‌زننت با کینه
مقتله که از خون تو رنگینه
بابام داره می‌بینه / حرمله در کمینه 
پرپر زدن توو بغلت شیرینه

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]