علی اصغر شهادت زمزمه غنچه‌ی خشکیده‌عبدالله باقری

لا لا
غنچه‌ی خشکیده‌ی زردم
عبامو سایه‌بونت کردم
سر تو بنده به یک نسیم
لا لا
پشت سر خنده‌ی اَشراره
جلو روم رباب بی‌چاره
تو میگی کدوم طرف بریم؟

حسرت‌مون؛ مشک عموته
مُشتم پُر از؛ خونِ گلوته
این شکلی تیر؛ کسی نخورده
یه قسمت از؛ گلوت و بُرده

خود فرات گریه کرد / با گریه‌هات گریه کرد
دیدم سه‌شعبه هم برات گریه کرد
بودی تمام هستم / جون دادی روی دستم
چشم تو رَم شبیه اکبر بستم

 

لا لا
منم و رباب و بدحالی
شده گهواره‌ی تو خالی
گُلی نیست توو گلشن بابا
لا لا
برا بار آخری اصغر
برو توی بغل مادر 
تا برات قبر بِکَنه بابا 

ببخش منو؛ ای نازنینم
وقت نمیشه؛ لحد بچینم
خشکه لبات؛ هنوز عزیزم
چه جوری رو؛ تو خاک بریزم

قبرت باید گرم باشه / زیر سرت نرم باشه
چقد باید حرمله بی شرم باشه
انگار هنوز کار داره / بازم پیِ آزاره
قبرت و واسه چی نشون میذاره؟ 

اگه بیاد تا اینجا / نیزه کنه توو خاکا
بین مزارت میشی ارباً اربا

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]