قاسم بن الحسن شهادت واحد قابل دونستی عموبهمن عظیمی

غَمَم زیاده ، دلْ ولی شاده ، که آخرش جونم و دادم
آه و واویلا ، افتادم از پا ، غربت تو نِمیره یادم
هیچ وقت نشه چشات تر / که شد گلِ تو پرپر
دعا بکن قیامت / محشور بشم با اکبر
ممنون - قابل دونستی عمو جون امروز و یارت باشم
از روت - شرمنده ام بیشتر از این نشد کنارت باشم ۲
عمو حسین مظلوم ۴

 

دل از خُداشه ، غمت نباشه ، هرچی که شد فدا سر تو
پهلوم شکسته ، بازوم شکسته ، شدم شبیه مادر تو
با این چشای بسته / قاسم به خون نشسته
تموم استخونام / یکی یکی شکسته
جونم - فدای غربتت عمو جان ای عزیز جونم
والله - برای زخمای تنم نیست؛ واسه تو گریونم ۲
عمو حسین مظلوم ۴

 

با اینکه خستم ، سَرْوِ شکستم ، کنار تو چه روبه راهم
تنهام نذاشتی ، منت گذاشتی ، که اومدی به حجله گاهم
بهار من خزون شد / قاسم چه نیمه جون شد
مثل دلِ شکسته ت / تنم که غرق خون شد
ای کاش - راضی باشی ازم عمو جونم توی این لحظه
واسه - ماه عسل دارم میرم انگاری روی نیزه ۲
عمو حسین مظلوم ۴

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]