حسین الشهید شب عاشورا واحد این شب آخربهمن عظیمی

عزیزِ خواهر ، این شب آخر ، بیا یکم بشین کنارم
عزیز جونی ، خودت می‌دونی ، که جز تو هیچ کَسو ندارم
اگه نباشی یک آن / جون می‌کَنم به قرآن
دار و ندار زینب / فقط تویی حسین جان
ای وای - تموم صحرا پر شده از خنجر و از نیزه
داداش - یک لحظه دور از تو برام شبیه مرگ محضه ۲
حسینم ای حسینم ۴

 

از دنیا سیرم ، بی تو می‌میرم ، قسم به روح پاک مادر
می‌دونی حتماً ، دق می‌کنم من ، تنهام بذاری ای برادر
تو سرپناهِ مایی / هستی خیمه‌هایی
خودت که خوب می‌دونی / مرگه برام جدایی
اینا - تمامشون طمع به کشتن حسینم دارن
ای وای - غروب فردا چه بلایی به سرت میارن ۲
حسینم ای حسینم ۴

 

ای کس و کارم ، طاقت ندارم ، که دیگه دارم میرم از حال
آه و واویلا ، که عصر فردا ، باید ببینمت توو گودال
این دشمنا چه پَستن / که راه آبو بستن
خنجر و نیزه‌هاشون / تشنه خونِت هستن
حیفه - توئه بمونی زیر دست و پای این نامردا
ای وای - می‌کُشه آخرش منو خاطره ی این دردا ۲
حسینم ای حسینم ۴

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]