مسلم بن عقیل شهادت واحد نیایی به این دیاربهمن عظیمی

حال دلم شد از غمت دگرگون
نیای به این دیار نیزه و خون
من نامه دادم که بیای به اینجا
شرمنده ی روتم پسر عمو جون

کاش شبیه مسلم تو رو تنها نذارن اینجا 
ای عزیز زهرا حُرمتت - رو ندارن اینجا
کاش با دست بسته زینبت - رو نیارن اینجا 

(نمی‌مونن این کوفیا پای عهد و پیمان پای عهد و پیمان 
کوفه نیا کوفه نیا ای پسر عمو جان ای پسر عمو جان ) ۲

 

توو این دیار، مَردی نداره مفهوم
از قطره ای آب میشی اینجا محروم 
این کوفیا شرم و حیا ندارن
کوفه نیا پسر عموی مظلوم 

دخترت رو اینجا نیاری - ای عزیز جونم 
از خیال و فکرِ خواهرت - می‌سوزه درونم
خالی می‌کنن پشت تو رو - کوفیا، می‌دونم

(سرت رو اینجا می‌بُرَن با لبای عطشان با لبای عطشان 
کوفه نیا کوفه نیا ای پسر عمو جان ای پسر عمو جان) ۲

 

نمونده راهی واسه التیامم
کاش برسه به گوشِ تو پیامم
سفیر تو بودم عزیز زهرا
این کوفیا نذاشتن احترامم

با لبای تشنه جون میدم - با یه قلب سوزان
کار من تموم شد ولی دردام نداره پایان
تازه این شروعِ بی کسی‌-هاته ای حسین جان

(ای کاش نَمونه روی خاک پیکر تو عریان پیکر تو عریان
کوفه نیا کوفه نیا ای پسرعمو جان ای پسرعمو جان) ۲

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]