عمه ببین زمین داره میلرزه
غمش برام شبیه مرگ محضه
نمیتونم یک نفسم بمونم
جُدا نمیمونم ازش یه لحظه
عمه جون نگاه کن ببینی - غربتِ نگاشو
روی خاک گودال داره می کوبه دست و پاشو
زیر لب توو این لحظه صدا - میکنه خداشو
(میون قلب عاشقم غم نداره پایان غم نداره پایان
من بچه شیرِ حسنم ای عمو حسین جان ای عمو حسین جان) ۲
گرفته قتلگاهو موجی از خون
تو بی کسی، دلم نداره سامون
نمیذارم بگن حسین غریبه
من اومدم فدات بشم عمو جون
اومدم که باشم آخرین - قربونیِ راهت
اومدم که باشم یه تنه - لشکر و سپاهت
دوست دارم فداشم زیر پات - بین قتلگاهت
(بگو چیکار کنم برات ای غریبِ دوران ای غریب دوران
من بچه شیرِ حسنم ای عمو حسین جان ای عمو حسین جان) ۲
من اومدم که خاک زیر پاتشم
از طرف بابام حسن فداتشم
دعا بکن فدایی تو باشم
دلم میخواد که شامل دعاتشم
دوس دارم یکی شِه بدنم - با تنت توو گودال
تنها موندی اینجا وسطِ - ازدحام و جنجال
تشنگی یه کاری کرده که - داری میری از حال
(مقابل چشای من روی خاکه قرآن روی خاکه قرآن
من بچه شیرِ حسنم ای عمو حسین جان ای عمو حسین جان) ۲