گرگا به جونت افتادن توو گودال
با خون ، تنت رو غسل دادن توو گودال
مدفون شده تن شریفت ای وای
نیزهها خیلی زیادن توو گودال
غصه ی غریبیت به خدا - خون به قلب ما کرد
با رگای حنجر خنجر - کهنه شون چهها کرد
خیر نبینه اون که منو از - دلبرم جدا کرد
(رفته به غارت بعد تو همّه چیز زینب همّه چیز زینب
خدانگهدارت حسین ای عزیز زینب ای عزیز زینب) ۲
حالم مثل حالِته رو به راه نیست
رو خاک گرم صحرا جای شاه نیست
نه کَفْن و دفنی، نه یه غسل ساده
امام من جاش توی قتلگاه نیست
میبَرن اسیری ماها رو - واسه مون عذابه
دور دست و پای بچههات - زنجیر و طنابه
پاشو خواهرت راهی سوی - مجلس شرابه
(بعد تو با قاتل تو در ستیزه زینب در ستیزه زینب
خدانگهدارت حسین ای عزیز زینب ای عزیز زینب) ۲
توو سینه داره قلب من تلاطم
که زیر دست و پاها کردمِت گم
تنت توو قتلگاست ولی سر تو
هی میشه دست به دست میون مَردم
از سرم نِمیره یاد تو - واسه ی یه لحظه
تو بالای نیزه میری من - پا به پای نیزه
لحظه لحظه ی دوری ازت - مثل مرگِ محضه
(پا به پای سرت رو نی اشک میریزه زینب اشک میریزه زینب
خدانگهدارت حسین ای عزیز زینب ای عزیز زینب) ۲