علی اکبر شهادت واحد ، زمزمه لحظه ی فراق پسربهمن عظیمی

لحظه ی فراق پسر 
سخته چقد برا پدر
تمام زحمت منو
نانجیبا دادن هدر ، سخته چقد برا پدر

عجب غم و دردی / قلبم رو خون کردی
جَوونمو کشتن / توو اوج نامردی
جون می‌کَنم کم کم / می‌کُشَدم این غم
دیگه نمیشه راست / قامتی که شد خَم

 

سنگینه غمت واسه من 
غمگینِ غمگینم علی
یه تیکه از تن تو هست 
هرجا رو می‌بینم علی ، غمگینِ غمگینم علی

غربت شده اثبات / از گریه ی بابات
میشه یه لشکر رو / بشمارن از زخمات
گُلم خزونو دید / نیلوفرم خشکید
هر تیکه از تنت / به نیزه ای چسبید

 

قاتلت به غیر بابات
بیچاره کرد مادرتو
بردارم از کجای دشت 
تیکه های پیکرتو ، بیچاره کرد مادرتو

خیلی عذاب شدم / سوختم کباب شدم
با رفتنت دیگه / خونه خراب شدم
می‌لرزه دست و پام / شد خیسِ اشک چشام
تا پیکر تو رو / چیدم روی عبام

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]