آشوبه دلِ مضطرم
آرامش من کربلا
چشمامه پُرِ التماس
ای خواهش من کربلا ، آرامش من کربلا
قبله ی دلهایی / شبهات چه رویایی
نمیشه اونجا دید / به غیرِ زیبایی
قلبم پریشونت / بی سر و سامونت
میشه شب جمعه / فاطمه مهمونت
ای نور صراط خدا
ای مبدأ و پایان من
راه رسیدن به خدا
بخشنده ی رحمان من ، ای مبدأ و پایان من
غریبِ آشْنایی / خوبی و آقایی
همیشه از نوکر / کردی پذیرایی
اسم تو اعجازه / خوبیت بیاندازه
برای خوب و بد / آغوش تو بازه
نامردا چه بد کُشتنت
شد از قفا سرت جدا
با لبِ تشنه کُشتنت
واسهْ رضایت خدا ، شد از قفا سرت جدا
مابین گودالی / یارالی یارالی
زدن تو رُو همه / دستِ پُر و خالی!
چه شاد و سرمستن / تمامشون پَستن
توو بدن پاکِت / نیزه رو میشْکستن