جای تو روی خاک که نیست
ای زینت دوش نبی
پاشو که کارم افتاده
دست یه عدّه اجنبی ، ای زینت دوش نبی
حالم نمیشه خوب / توو این دَمِ غروب
دست و پاهاتو هی / روی زمین نکوب
جونم فدای تو / میاد صدای تو
ای کاش که خواهرت / بمیره جای تو
از غم تو دق میکنم
لباتو هی تکون نده
زخمای روی تنتو
به خواهرت نشون نده ، لباتو هی تکون نده
چه بی هوا زدن / از هر کجا زدن
میگن برا رضا/یَتِ خدا زدن
چه بی دریغ زدن / به هر طریق زدن
نیزه رُو توو گلوت / چقد عمیق زدن
ریخته رو سرت لشکری
برا نفس هوا که نیست
امامِ مظلومم، حسین!
جات زیر دست و پا که نیست ، برا نفس هوا که نیست
از بس که نامردن / مُعَطّلت کردن
با خنجر کهنه / میزد روی گردن
اون شمر بی غیرت / بهت نداد مهلت
سر تو رو از پشت / بُرید سر فرصت
خواستن که تورو زجر بِدَن
تو رو به قصد کُشت زدن
با صورت افتادی زمین
نیزه رو که از پشت زدن ، تو رو به قصد کُشت زدن
خاکم شده به سر / شده زیر و زِبَر
نکن جسارت و / پیرهنشو نَبَر
دیدم که ساربون / نشسته توو کمین
اسبا دارن میان / بلند شو از زمین