حسین الشهید شام غریبان زمینه دقیقا مثل قلبمبهمن عظیمی

سربند:
ای منتقمِ خونِ ، ثارالله لَکَ لَبِّیک
آجَرَکَ الله مولا ، فِی مُصیبَتِ جَدِّک
گریه می کنی توو روضه ها از غمِ حسين
هر شبانه روز رو دوشِته پرچمِ حسین
هستی بانیِ عزای مُحَرَّمِ حسین
گریه از اشک زینب / واسه اون جسم عریان
گریه واسه خُشکیِ / لبهای شاهِ عطشان
یا حسین یا ثارالله ۴

 

داره می سوزه خیمه ، دقیقا مثل قلبم
ناخودآگاه این اشکام ، بازم می باره نم نم
حق بهم بِده که گریه بی اختیار کنم
پاشو از رو خاک به من بگو که چیکار کنم
بین شعله ها کدوم طرفی فرار کنم
می میرم تا بچه هات / چِش توو چشمم می دوزن
لابلای خیمه ها / زنده زنده می سوزن
آه و واویلا حسین ۴

 

مَرکَبا دارن میان ، با اون نعلای تازه
دارن آماده میشن ، واسه تشییع جنازه
پاشو از رو خاک که داره می بینه دخترت
کاش مث سرت می بُردن از اینجا پیکرت
چی می‌خوان دیگه برادر از جسم اطهرت
می‌دونم به راحتی / از پیشِت نمی‌گذَره
ساربانی که فکرِ / اون شال و انگشتره!
آه و واویلا حسین ۴

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]