حسین الشهید کاروان اسرا زمزمه به آه مرتضیاحسان جاودان

قسم به این کوفه ، به آه مرتضی
قسم به شبهای ، سیاه مرتضی
که خونه از داغت ، نگاه مرتضی
چه بی حیا بودی / تو ای دیار خون
که همسفر کردی / منو با شمر دون
میبینی انگشتر / به دست ساربون
خیر نبینی ای کوفه دلم شکست
غصه جهان روی دلم نشست

 

الهی بی حد شه ، تلاطمِ شما
بمونه اشکاتون ، بدونِ انتها
سرش روی نیزه اس ، عزیز مصطفی
جلوی چشمام بود / تموم ماجرا
دم غروبی شد / قیامتی به پا
چه کربلایی شد / برای نیزه ها
خیر نبینی ای کوفه الی الابد
غصه های تو بر دل شراره زد

 

حسین من جانا ، سلام عزیز من
مسافر تنها ، سلام عزیز من
ببینم از بالا ، سلام  عزیز من
چیزی نموند از من / نمیشه باورت
چه حالیه چشمات / بمیره خواهرت
فدات بشم ای کاش / کنار منبرت
جون میدم برا روی خضاب تو
غرق درده چشمای پر آب تو

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]