قمر بنی هاشم شهادت زمزمه بلند شو علمدارعبدالله باقری

بلند شو علمدارْ ، حرم چشم به راته
من و کشته اشکی که توی چشاته
بلند شو سپاهم! دلم مبتلاته
حرم چشم به راته
علمدار / برات دستات و از رو خاکا آوردم
برادر / پاشو باز علم رو بگیر تا نمُردم
خیال تو راحت / حرم رو به زینب / سپردم
علمدار  اباالفضل ۳
سپهدار  اباالفضل۳

 

ببین مادرم اومده از مدینه
بلندشو نبینه یلم رو زمینه
پاشو که شده ولوله بین خیمه
می‌لرزه سکینه
چه کردن / با سرو رشیدم یه لشگر کمان‌دار
الهی / بمیرم که جسمت شده مثل نی‌زار
تو هم میری و من / میشم دیگه تنها / علمدار
علمدار  اباالفضل ۳
سپهدار  اباالفضل۳

 

می‌خوای که بمونی همینجا توو خلوت
چه جور بی تو پامو بذارم توو خیمه‌ت
می‌دونم برم زود میریزن سرِ تو
برا قتل و غارت
تو رفتی / دیگه بعد تو امنیت توو حرم نیست
می‌ریزن / توو خیمه کسی یاور خواهرم نیست
یه دختر با ناله / می‌گه عمّه معجر / سرم نیست
علمدار  اباالفضل ۳
سپهدار  اباالفضل۳

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]