حسین الشهید ورود به کربلا زمزمه به پا شد خیمه های آل طاهااحسان پیریایی

به پا شد خیمه های آل طاها
با اشک و ناله ی زینب کبری
می باره مثل ابر دوتا نگاهش
زمین کربلا هم شده دریا
چه دریایی که خون داره می جوشه   زمین و آسمونا در خروشه
پی این قافله نوای مادر               سپاه کوفیا هم رو به روشه
میون قافله هزار تا نوره             میون همه ی نورا یه ماهه
آروم آروم میان تا مسلخ عشق   فضای سینه هاشون پر آهه
(حسین جانم حسین جانم حسین جان) 4

فرشته ها میان برا تماشا
همون زمونی که بارون می گیره
نگاه خواهری میگه برادر
خدا کنه کسی اینجا نمیره
خدا کنه بیاد یه روز که با هم           دوباره راهی شیم بریم مدینه
از اون وقتی که تو این خاک رسیدیم   دیگه نفس نمونده توی سینه
خدا کنه که سایت رو سر ما      فقط از بالای نیزه نباشه
خدا کنه نباشم تا ببینم       میون حلق تو یه نیزه جا شه
(حسین جانم حسین جانم حسین جان) 4

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]