فرزندان زینب کبری - - -زمزمه لبات آیه ی استرجاع میخونهاحسان پیریایی

دیدم از توی خیمه بیقراری
دیدم که تنهایی، یاری نداری
دیدم ناله ی هل من ناصر تو
شده همراه اشک و آه و زاری
دیدم که دست تو به آسمونه   لبات آیه ی استرجاع میخونه
دیدم دور و برت خالی شده از        تموم مردای دور و زمونه
دیدم ولی بدون، خواهر نمرده     دوتا بچه هاشو برات آورده
همون خواهری که از روز  اول      تموم قلبشو به تو سپرده
(امون از غریبی ای دادِ بیداد) 4

داداش بذار برن بچه ها میدون
ببین حال دوتاشونو پریشون
ببین برای همراهیِ با تو
دارن اشک میریزن شبیه بارون
داداش بعد تو زندگی حرومه         خوشی پر میکشه بچه کدومه؟
نمی خوام زندگی رو با نگاهی   که هر شب از رو نیزه رو به رومه
داداش نمیدونی که توی قلبم    چه آتیشی به پا شده با آهت
بذار که بچه هام برن شهید شن    رو نیزه ها باشن زیر پناهت
(امون از غریبی ای دادِ بیداد) 4

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]