رقیه سادات شهادت زمزمه بمیره دخترتعبدالله باقری

بابا بابا
نگفتی این جوری میای بچه‌ت می‌میره؟!
بابا بابا
دستات کجاس رقیه‌تو بغل بگیره؟
معجرم نیست / من وگرنه
زخم پیشونیتو خوب می بستم
موتو اما / شونه کردم
(با سرانگشتای زخم و خسته‌م۲)
(یه اعجاز کن۲)
چشای خونیتو بابا به روم باز کن
با پلکات زخمامو بابا کمی ناز کن (کمی ناز کن۲)

 

بابا بابا
کوچیک شده سرت بمیره دختر تو
بابا بابا
معلومه خیلی دست به دست شده سر تو
راستی بابا / خیلی وقته
صورتم رو نبوسیدی شب‌ها
جای بوسه‌ت‌ / زخمه حالا
(دست زجر خیلی سنگین بابا ۲)
(با این لبها ۲)
کمی امشب بخون واسم لالا لا‌لا
گرسنه می میرم مثل خودت بابا (ببین بابا۲)

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]