علی السجاد شهادت زمزمه آقای گریه!عبدالله باقری

آقای گریه!
از بعد کربلا شدی دریای گریه
بهونه لازم نداری برای گریه
آقای گریه!
دستات و بستن با طناب شبیه حیدر
جلو چشات تازه شده روضه‌ی مادر
دستای مرد بسته بشه، میشه مکافات
مَردا زدن ناموستو (جلوی چشمات) ۳

 

سی و چهار سال
کم نیست برای گریه بر شهید گودال
حرف از سنان‌ و شمر میشه باز میری‌ از حال
سی و چهار سال
توو تب می‌سوختی و نشد با بی‌قراری
بری کمک کنی و اکبرو بیاری
سه روز بعد سوختی و عالَمو سوزوندی
کفن نبود باباتو با (حصیر پوشوندی) ۳

 

برات بمیرم
چند وقتیه بین دو تا مسئله گیرم
ببخش دیگه امشب میخوام جواب بگیرم
برات بمیرم
بگو توو این همه بلا، عزیز زهرا!
دفن کدوم بدن برات سخت بوده آقا؟
اون تن که با نعلای تازه آسیاب شد؟
یا تن اون سه‌ساله که (از غصه آب شد) ۳

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]