فرزندان زینب کبری شهادت زمزمه بذا فدا شنعبدالله باقری

عزیز خواهر
هر چی شما بگی قبول؛ ولی برادر
بشنو کمی درد دلای منه مضطر
عزیز خواهر
تو که دیدی موی حسن چه زود سفید شد
تو که دیدی مادر جلو چشماش شهید شد
تو باشی و اُمید زینب نااُمید شه؟!
نذار منو که میزنن (موشون سفید شه) ۳

 

به پات میفتم
صدای هَل مِن مُعین‌و خودم شنفتم
اینا بمونن می‌میرن نگی نگفتم!
به پات میفتم
میخوام که قربونیت بشن، نه ارباً اربا
دوست ندارم سخت بشه باز کارِت توو صحرا
جوونی نیست کی کمکت کنه توو میدون
منم قرار نیست که بیام (از خیمه بیرون) ۳

 

بذا فدا شن
امروز سپر برا تنت توو کربلا شن
فردا سپر برا سرت رو نیزه‌ها شن
بذا فدا شن
دوست ندارم با حسرت و غصه و ماتم
بعداً بگم برا داداشم کم گذاشتم
فکرت رهام نمیکنه قرار زینب
میخوان تو رو بد بکشن (سالار زینب) ۳

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]