با نامردى جوابت دادن - به جاى آب عذابت دادن
تو كه دست و پاهات بى جون بود - چه جورى پيچ و تابت دادن
رو اين دستم تنت، رو اون يكى سرت
كدومش رو بايد بِدم به مادرت
برا اينكه سه شعبه بى اثر بشه
يه بوسه كاشكى مى زدم به حنجرت
بعد از چند روز بى تابى / حالا راحت مى خوابى ٢
رو قنداقت عبا مى گيرم
اگه برم حرم مى ميرم
على على على لالايى ٢
با امّيد از توو خيمه بردم - به خيمه نااميد آوردم
چقد دور خودم چرخيدم - تا برگشتم هزار بار مُردم
مى گفتم مى بَرم زودى ميارمت
سيراب مى شى به عمه مى سِپارمت
ولى حالا تا مادرت نيومده
بايد پشت حرم توو قبر بذارمت
اين چشمايى كه نازه / خوابيدى امّا بازه ٢
مگه دلم مياد عزيزم
كه خاک رو صورتت بريزم
على على على لالايى٢
داره بابات زمينگير مى شه - رو تو اشكام سرازير مى شه
بايد دفنت كنم خيلى زود - ديگه كم كم داره دير مى شه
بايد خاک كرد كه زير دست و پا نرى
با سُمّ اسب تو اين بيابونا نرى
ولى با اين جماعتى كه مى بينم
بعيده مثل من رو نيزه ها نرى
وقتى مى رى اون بالا / هم قد مى شى با مَردا ٢
يه وقت نترسى از بلندى
بايد مثِ الان بخندى
على على على لالايى ٢