اى رخ تو ، قرص ماهم
مى روى از ، خيمه گاهم
با شتاب از حرم رهسپارى
داغ خود را به دل مى گذارى
غرق ذات كبريايى - مصطفاى كربلايى 2
مى روى اى ، يوسف ما
روبرويت ، گرگ صحرا
اهل خيمه ببين بى قرارند
دلخوشى جز تو ديگر ندارند
اُف بر اين ديار فانى - مى روى در اين جوانى 2
اى به عمرم ، حاصل من
رفتن تو ، قاتل من
روز و شب زحمتت را كشيدم
قد كشيدى ولى من خميدم
تشنه مى روى به ميدان - مى كُشى مرا على جان 2