من سفير ، شاه دينم
سنگ غربت ، بر جبينم
نام تو شد به دارالاماره
اشهد اين لب پاره پاره
آه از اين سراب كوفه - يا حسين ميا به كوفه 2
كوچه گردى ، كار من شد
يک زن اينجا ، يار من شد
نيمه شب ره به جايى نبردم
كودكان را به دشمن سپردم
ناله مى زنم سرِ دار - سيدى خدا نگهدار 2
ديده ام در ، بين بازار
دارد اين شهر ، مردم آزار
يا كه از كوفه بگذر حسين جان
يا حرم را نياور حسين جان
از على چو كينه دارند - بر تن تو پا گذارند 2