رقیه سادات - - -واحد می دونم غیرتی میشیگروه شاعرانه ها

رسیده وقت وصالم چقد تلخه جدایی
همش با گریه میگفتم بابا جونم کجایی
بیا مثل اون قدیما ببوسمت بابایی
چقد سخته/ رو خارای/ بیابونا دویدن
با دست و پا/های بسته/ به قافله رسیدن
توی بازا/ر و تو کوچه/ زخم زبون شنیدن
سر اومد فصل//خزون من         بسته جون تو// به جون من
از روزی که زجر//زده من رو      داره لکنت این//زبون من
بابا جونم وای 4

صدا کردم من بابامو با سر اومد کنارم
تو ویرونه تو دل شب رسیدم به نگارم
میخوام که از جام بلندشم اما رمق ندارم
همه درد و/ دلام بابا/ پیش خودت بمونه
کبوده سر/ تا پام از بس/ زدن با تازیونه
دیدم انگشترت بابا/ تو دست ساربونه
ساربون اومد// به قصد کشت       بی هوا میزد// لگد از پشت
بعد از اون شب خوب// نمیبینم   صورتم داره// نشون از مشت
بابا جونم وای 4

عمو عباسم ببین که چی اومد بر سر من
یه جای سالم نمونده به روی پیکر من
شبیه زهرا کبوده همه بال و پر من
به غیر از عمه زینب کی/ به این دختر امون داد
می دونم غیرتی میشی/ منو این غم تکون داد
تو بزم می/ یه نامردی/ سکینه رو نشون داد
منکه همیشه// عزیز بودم   تا تو رفتی هی// مریض بودم
منکه ناموس// خودت هستم   کی عمو جونم// کنیز بودم
عمو جونم وای 4

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]