موسی الکاظم شهادت زمزمه شكنجه های يكريزاحسان جاودان

برام امشب   داره ديوار   ترانه ي رهايي
غل و زنجير  به دست من    مي خونه از جدايي
يه چشمه درده چشمام    سیاهه روز و شبهام
ز زهر كينه امشب       مي رسه جون به لبهام


خداحافظ   خداحافظ  شب ز غصه لبريز
خداحافظ  خداحافظ   شكنجه هاي يكريز
حالا تو اوج غربت    تو ماتم اسارت
ندارم هيچ انيسي   امون از اين مصيبت


دلم تنگه  دلم تنگه   براي روي مهتاب
شدم ديگه   اسير غم   برا ستاره بي تاب
سفيد شده نگاهم    براه قرص ماهم
بيا ديگه رضا جان!    تموم تكيه گاهم!

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]