گل تشنه عجب سيراب شدي تو روی دستام
بريد با تير ديگه بابا گلوت به پيش چشمام
ز سينه رفته سامون عزيز زار و بي جون
مگه چقد تو رگهات بابايي مونده بود خون
گل مادر همه هستم ازم رو بر نگردون
بزن پلكي گلم اصغر تو گهوارت مادر جون
شدم خجل ز چشمات مادر چه خشكه لبهات
عزيز شير خوارم ياري نداره بابات
امان از غم چه جانسوزه حكايت پريدن
گل سرخم ديدي آخر تو رو ز شاخه چيدن
دلم برات كبابه غمينه تو ربابه
كبوتر سپيدم چشات خمار خوابه