قاسم بن الحسن شهادت واحد باز یاد حسنمحمد بیابانی

افتادی و من افتادم
باز یاد حسن افتادم
وقتی رو تنت، نعلا رو دیدم، نیزه رو دیدم، توو پهلوت
یاد اون تنی، افتادم که با، تیرا دوخته شد، به تابوت
سخته واسه من - فراقت قاسم
خندیدن همه - به داغت قاسم
باز دارن میان - سراغت قاسم - واویلا
روی من نبند - چشاتو قاسم
رو زمین نکش - پاهاتو قاسم
مادرت شنید - صداتو قاسم - واویلا
یادگار مجتبی قاسم (۳) عمو جان

 

سنگایی که روت افتادن
نُقل مجلس دومادن
گل بودی گرفتن گلابتو، عطر تو پیچیده قاسم
خونت از رو نعلای اساباشون، رو زمین چکیده قاسم
کَشتی به خون - نشسته قاسم
کی حنای موتو بسته قاسم
دنده‌هات همه - شکسته قاسم - واویلا
غصهٔ عمو - همینه قاسم
بردمت سینه - به سینه قاسم
اما پات روی - زمینه قاسم - واویلا
یادگار مجتبی قاسم (۳) عمو جان

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]