رقیه سادات شهادت بدون نغمه زخمی ترین شقایق*سیدمحمدحسین حسینی*- - -

زخمی ترین شقایق این بوستان منم
(با ناخن شکسته ز پا خار می‌کنم)
 
چندان شکسته‌ام که به هر جا نشسته‌ام
آدم خیال می‌کند آنجاست میهنم
یک ماه دوری تو به من سالها گذشت
دیر آمدی چقدر عزیزم به دیدنم
 
با پیکری کبود هنوز ایستاده‌ام
یعنی حریف کعبه‌ نی و سنگ و آهنم
خلخال و گوشوار و النگوم گم شدند
بعد از تو من به زخم و به تاول مزینم
 
آن گیسویی که شانه کشیدی به باد رفت
با شعله‌های خیمه‌ی تو سوخت خرمنم
گفتی عروس می‌شوم اما بعید شد
پاییزی است آتیه‌ی سبز و روشنم
 
من گم شدم مگر که تو پیدا کنی مرا
زجر آمد و نپرس ز از جای کندنم
 با سر به خانه‌ی رقبا رفته‌ای چه کار
از زانوی یزید چه کم داشت دامنم
 
*مصرع داخل پرانتز با اندکی تغییر
از جناب صائب تبریزی علیه الرحمه است
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]