حسین الشهید وداع واحد ، زمزمه میام نگن خواهر ندارهمحمد بیابانی

ای قافله سالار زینب - پنجاه و چند سال یار زینب
چطور دلت میاد که اینجا
تنهام بذاری یابن زهرا
چیکار کنه خواهر یوسف
میون این گله گرگا، یوسف زهرا
میخوای بری برو عزیزم / ولی نگو "به هم نریزم"
دل نگرون حملهٔ این / تیغای تیزم
بذار زیر حنجرتو ببوسم
بوسه گاه مادرتو ببوسم
دستِ با انگشترتو ببوسم
(حسین من ۲ حسین جان) ۳

 

منکه دل از زمونه کندم - چادرمو کمر می‌بندم
میام نگن لشگر نداره
غریبه و یاور نداره
مادرمم بودش میومد
میام نگن خواهر نداره، یاور نداره
تو میری و من میرم از حال / من غصه دار و خولی خوشحال
قرار بعدی من و تو / گوشهٔ گودال
اونجا که تنها تو رو گیر میارن
سنگ و سنان و تیغ و تیر میارن
خواهرتو آخر اسیر میارن
(حسین من ۲ حسین جان) ۳

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]