قاسم بن الحسن شهادت واحد ، زمزمه قد کشیدی یا من کمونممحمد بیابانی

کی از رو مرکب با سر افتاد - پشت در انگار مادر افتاد
وا شده باز کوچهٔ کینه
کربلا شد مث مدینه
اینبار با میخ نعل تازه
باز داره می‌شکنه یه سینه، بازم مدینه
بجای چل نفر یه لشکر / رد شدن از روی یه پیکر
حسین با دیدنش میفته / به یاد مادر
جای غلاف و جای تازیونه
سنگا گذاشتن به تنش نشونه
چی اومده سرش خدا می‌دونه
(ای یادگار حسنم عزیزم) ۳

 

سخته برا من؛ نمی دونم! - قد کشیدی یا من کمونم؟!
کاش بمیره عمو برا تو
این نیزه ها چه کرده با تو
برای من سخته ببینم
که می‌کشی رو خاکا پاتو
سرت روی شونمه اما / کشیده میشه پات رو خاکا
حالا دیگه شدی بلندتر / بلندتر از قد سقا
شبیه بابات شدی نیزه بارون
تیرا نمیان از تن تو بیرون
خودت بگو چیکار کنم عمو جون
(ای یادگار حسنم عزیزم) ۳

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]