حسین الشهید کاروان اسرا زمینه هلال زینببهمن عظیمی

مسیر عمرم حکایت عشق
میون قلبم حرارت عشق
سلام نوکر با چشمای تر
به کربلا و به حضرت عشق
عمریه دارم ازت میخونم / تا که زندگیم حسینی شه
سخته رو به راه بشم من امّا / فاطمه دعام کنه میشه
در، هوای، شب روضه ها پر می‌گیرم
من، برات، زیارت رو آخر می‌گیرم
(یا حسین ۳ جان) ۳

 

غروب عمرت زوال زینب
سرت رو نیزه هلال زینب
دلم رو خون کردی بسکه داداش
خون گریه کردی به حال زینب
مثل زلفت همه ی هستیمو / دادی ای برادرم بر باد
باورم نمی شدش رو نیزه / غرق خون ببینمت ای داد
مونس نی، شدی عاقبت ای برادر
از، غم تو، به این چوب محمل زدم سر
(یا حسین ۳ جان) ۳

 

ای کاش که همرات منم می بُردی
ببین سر من چی ها آوُردی!
سنان و شمر و خولی و اَخنَس ...
منو به دست کی ها سپردی؟
تا نفس به سینه دارم داداش / نیزه دارتو نمی بخشم
اون که با لگد منو از کینه / زد کنارتو نمی بخشم
خواهرت قربون این سر خونیِ تو
پیش چشمام، زدن سنگ به پیشونی تو
(یا حسین ۳ جان) ۳

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]