زینب کبری کاروان اسرا زمزمه در پیِ رأس تو اهلِ حرمعبدالله باقری

در به درن، منزل به منزل داداش / در پیِ / رأس تو اهلِ حرم
از غم تو، با مددِ کعب نی / شد هلال / قامت زهرائی ام
اگر شکسته از این - کبوترا پر و بال
تموم این غم و درد - آب میخوره ز گودال
تا تو گودال / کشیدن / لباسا و جسم تو غارت شد
از همون دم / توو خیمه / به  قامتم رخت اسارت شد
آه آه آه 2

 

آشوبم و ، همش پُر از دلهُرَم / ای داداش / چون دشمنت بی حیاس
توو ازدحام ، توو کوچه و هر گذر / چشم من / مواظب بچه هاس
تا که گلی نیفته - توو بیابون و ظلمت
سرشماری میکنم - وقت نمازْ جماعت
سخته اما / با زنجیر / قنوت نمازا رو میخونن
دستِ بسته / با سختی / با آستین سرا رو میپوشونن
آه آه آه 2

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]