حسن المجتبی شهادت واحد ، زمینه حسن شد معنای غربتبهمن عظیمی

از اون شب که فاطمه رفت، چشاش شد دریای غربت
حسین شد معنای گریه، حسن شد معنای غربت
امامی که دریای کرم بود             نصیبش فقط ظلم و ستم بود
همیشه دلش لبریز غم بود 2
یه عمر از درد و غم بی صدا سوخت
غریب و تنها بی همنوا سوخت
همیشه خون بود قلبی که بینِ، کوچه ها سوخت
حسن جان، غریب فاطمه 4

غم و درد و اشک چشماش، همیشه داشت بوی مادر
حسن دیده ضرب سیلی، چه کرده با روی مادر
تو خونه گلی پرپر رو دیده    پُر از اشک چش خواهر رو دیده
رو خاکا خودش مادر رو دیده 2
خودش دیده که مادر زمین خورد
یه عمر از این غم خوابش نمی برد
همین غمها باعث شد که مثل، لاله پژمرد
حسن جان، غریب فاطمه 4

هنوز مونده تو مدینه، تو اوج غربت مزارش
نه یک خادم نه یه زائر، نداره آقا کنارش
هنوزم دلش سامون نداره    بمیرم یه روضه خون نداره
رو قبرش یه سایه بون نداره 2
غمش از این دنیا کرده سیرم
تا وقتی شاهم باشه فقیرم
هنوز خاکیه صحن و مزارش، آه بمیرم
حسن جان، غریب فاطمه 4

مرتبط
نظرات شما
[کد امنیتی جدید]