بی‌پلاک‌ - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

تا که داره صورت مهتاب تو آسمون می گیره
کنار دریا غریبونه بارون خون می گیره
وقتی داره ماه علقمه تو صحرا میشه خیرات
یه گله گرگ حمله ورن به خیمه های سادات
برای خانوادشون همه به فکر سوغات
وای! نباشه اگه ماه غیرت ها    میشه موعد ظلم و غارت ها
نظرها میوفته به زینت ها
وای! پاهاشون توی خیمه وا میشه    حرم تو حصار بلا میشه
یکی دزد گوشواره ها میشه
ابوفاضل یا ابوفاضل 3

وقتی قدم می زنه دور خیمه های غریبی
اهالی خیمه می گیرن آرامش عجیبی
حتی نسیم کربلا جرات نداره اینجا
به سمت خیمه ها بره تا وقتی باشه سقا
اینجاس فقط حکومت نواده های زهرا
وای! نگهبان خیمه علمداره     علم تا توی دست سرداره
ناموس خدا امنیت داره
وای! نباشه اگه لحظه ای عباس    میوفتن به جون گلای یاس
با سرنیزه و خنجر و با داس
ابوفاضل یا ابوفاضل 3