بی‌پلاک‌ - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

محرمم فاطمیه شد با این چشای دریا
تا که دیدم پهلوی اکبر شده شبیه زهرا
هزار و نهصد و... نگم  زخم داری از چشاشون
چه ریخت و پاشی کرده ای میون مرکباشون
چقدر تو دست به دست شدی به روی نیزه هاشون
وای! چقدر چشم تو جسم تو وا شده    تو جسمت چقدر نیزه جا شده
سر قتل صبر تو دعوا شده
وای! به پیش نگاهم معما شدی     با چه زحمتی نصفه پیدا شدی
بمیرم که هم سطح صحرا شدی
 علی اکبر ای علی جانم 3

ببین بابات با چه حالی تا کنار تو رسیده
به روی زانو رسیدم با رنگ و روی پریده
تا که یه بار جواب بدی ببین نفس بریدم
از دهنت ببین چقدر لخته ی خون کشیدم
یکی یکی اعضاتو کنار هم با ناله چیدم
وای! یکی بودی اما شدی هزار     میون هزار تیغ بی قرار
رسیده دیگه وقت انکسار
وای! ببین که چشام زار چشماته   به هر گوشه ای نقش اعضاته
دیگه بردنت از محالاته
علی اکبر ای علی جانم 3