علی اکبر شهادت نوحه ای اذان گو اگر می توانیامیرحسین الفت

ای اذان گو اگر می توانی
بهر بابا بگو یک اذانی
تا کنار تن اربااربا
آخرین اشهدم را بخوانی
وای خون چکد از دیده- وای جسم خون غلطیده
وای شد زهم پاشیده
وای یااباعبدلله(ع)


تا به زحمت کنارت رسیدم
دیگر از این جهان دل بریدم
تا صدایم کنی بار دیگر
لخته خون از گلویت کشیدم
وای زان لبان گلگون- وای می کشم من بیرون
وای لخته هایی از خون
وای یااباعبدلله(ع)


می کنم جمع ز هر سو تنت را
قطعه قطعه همه جوشنت را
می برم با خودم سوی گودال
آرزوی پدر گفتنت را
وای خنده های اعداء – وای تو ببر از صحرا
وای پدر پیرت را

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]