موسی الکاظم شهادت بدون نغمه عرض ارادترضا نظاری

هرچند گدایان، در این خانه زیادند
اینها همگی مظهر لطف اند، جواد اند
هرگز به کسی پاسخ «برگرد» ندادند
اینها نه خدایند، نه مانند عباد اند
هرکس که نیامد در این خانه، ضرر کرد
بُرد آنکه شبی را در این خانه سحر کرد

بر محضر تو، عرض سلام، عرض ارادت
ای آنکه گره خورده به نام تو سخاوت
پیچیده شمیم رضوی بین رواقت
انگار خراسانم و مشغول زیارت
نام تو گره وا کند از مشکل مردم
دیدیم کرامات تو را گوشه ای از قم

دارند خبر از کرمت، مردم بغداد
مرد عربی آمد و بر پای تو افتاد ...
دیدیم حرم پر شده از ناله و فریاد ...
گفتیم چه شد؟ گفت شفا داد! شفا داد!
از سفره‌ی احسان شما، توشه گرفتیم
از گوشه ایوان تو شش گوشه گرفتیم

ای آیه ی مستور! عزیز دل زهرا!
موسایی و در طور؛ عزیز دل زهرا!
مظلومی و مهجور؛ عزیز دل زهرا!
از فاطمه ات، دور؛ عزیز دل زهرا!
هرچند که معصومه ی تو دل نگران است
صد شکر مدینه، حرمت امن و امان است

دردی که به ساق تو رسیده است، بماند
گوش تو چه‌ها که نشنیده است؛ بماند
رنگ رخت از زهر پریده است؛ بماند
گفتند که خوب است، بعید است بماند
دشمن شده از درد تو، خوشحال! چه سخت است
تنهایی و غربت ته گودال، چه سخت است

آقا! پسرت نیست بگیرد سرت از خاک؟!
معصومه تان نیست که اشک تو کند پاک
از روضه‌ی تو ولوله افتاده به افلاک ...
فرمود: بخوانید از آن پیکر صد چاک
من تشنه‌ام اما به فدای لب جدّم
ای وای! چه آمد به سر زینب جدّم

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]