سربند
خدا تا گل منو سرشت
رو قلبم اسم تو رو نوشت
تا میام توی هیاتت آقا
میشینم انگار وسط بهشت
عشق عالم گیرم / من برا تو میمیرم
درمون دردام و از / دستای تو میگیرم
یا اباعبدالله ۴
اومد میدون یل بی بدل
رو لبهاش احلی من العسل
غضب حیدره توی نگاش
مثه باباش توی جنگ جمل
تیغ و می چرخونه / دلاور میدونه
انی انا القاسمُ مِن / نسلِ علی میخونه
قاسم بن الحسن ۴
الهی نبینه مادرت
ردّ خنجر و روو حنجرت
چه قدر قد کشیدی تو عمو
جای نعلا چیه رو پیکرت
تا که گفتی حسن / تو رو با کینه زدن
زنده به زیر مرکب / افتادی عمر من
قاسم بن الحسن ۴