رفته رمق از جسم نحیفم دگر ای وای
عمر کم من آمده حالا به سر ای وای
با صوت اذانت ببرم پیش پیمبر
مُردم به خدا من ز فراق پدر ای وای
ای کاش سحر آید/ وقت سفر آید/ عمرم به سر آید ۲
وای از غم غربت ۳
ای یار رسول ای عاشق حیدر کرار
غم از دل پر تاب و تب فاطمه بردار
از مأذنه بالا برو آوای جلی کن
شاید که شوند مردم خفته همه بیدار
چشمم شده دریا/ حیدر شده تنها/ کن یاری مولا ۲
وای از غم غربت ۳