نه آب برام مونده نه آبرويی / آخه بيام به خيمه با چه رويی
از قول من بگو به بچه ها كه / ديگه از الآن ندارن عمویی
بگو ميخواست كه آب بياره - بگو كه دست نداره
بگو كه مشک آبش شده پاره
ولی نگو علم زمين خورد - نگو تير از كمين خورد
نگو عمود آهن به جبين خورد
بگو روی خاک ريخته خون عمو
بگو خيلی شرمندتونه عمو
بگو اگه با پا نيومد ولی
خودش رو با سر ميرسونه عمو 2
حلالم کن حلالم کن 4
صدای گريه هات چقد بلنده / گريه نكن دشمن داره ميخنده
زحمت نكش سری كه منشق شده / ديگه كسی نميتونه ببنده
گريه نكن دلم ميگيره - برو كه خيلی ديره
می ترسم علی از عطش بميره
منكه سرم رو پای ياره - دلم يه غصه داره
سر تو رو كی از خاک برميداره
غمی نيست اگه ميريزن سرمون
يا اسبا ميان روی پيكرمون
بيا واسه اون لحظه گريه كنيم
كه تو غل و زنجيره خواهرمون 2
حلالم کن حلالم کن 4