یابن شمس الضحی، یابن طاها
یابن الزهرا، تصدق علینا
و انا العبد، انت مولا، ابی عبدالله
حسین جان - سایهی سرم - خورده از کرم - به تو مسیرم
حسین جان - اگر نوکرم - داده مادرم - به روضه شیرم
ارباب من، ای حسین جان 3
داغ بابای خود را که دیدم
روی دامان تو قد کشیدم
کمتر از گل، از زبان، تو نشنیدم
عموجان - رسیده وقت -تلافی این - همه محبت
عموجان - نمیتوانم - ببینم عمه - رود اسارت
عمری دستش/ بر سرم بود
در سختیها/ یاورم بود
تو بابا او/ مادرم بود
یابن الزهرا ای عموجان 3
دستم از دست عمه کشیدم
یک نفس تا به مقتل دویدم
ناله های، مادرت را، خودم شنیدم
عمو جان - حرمله آمد - تیر سه شعبه - زند دوباره
عمو جان - دست و پا نزن - که بابا حسن - کند نظاره
آه ای شاه/ بی سپاهم
جان بابا/ کن نگاهم
شد سینه ات/ قتلگاهم
یابن الزهرا، ای عمو جان 3